اهمیتی نداشت اهل کجا باشی یا پیشه ات چه باشد؟ چند ساله باشی؟ همه چیز کمی عقب تر از پشت خاکریز ها، کنار گذاشته میشد. لباس همرنگ به تن می نشست، همدل، یکرنگ و بی ریا اما با صفا صف های منظم مردانگی را طرح میزدند.
آنجا همه چیز رنگ انسانیت داشت. مادری که اشک دیدگانش را برای روشنی آب، پشت سر پسرش می ریخت، یا پدری که اگرچه داغ پسر خوب بر قامت سنگینی کرده بود، اما چهره اش هنوز مصمم بود.
برای رفتن، خودشان تصمیم می گرفتند و برگشت را به خدای خود میسپردند. چه شبها که در دل تاریکی بیابان و پشت کیسه های خاک نوای راز و نیاز و طلب شهادت به آسمان بلند میشد.
چه بی ریا بود، چه شکوهی در محافل شان حکم فرما بود و چه خلوصی در عزاداریهایشان برای ارباب بی کفن خودنمایی می کرد.
حالا در روزهای پایانی صفر، روزهای سوگ و ماتم آل الله، این قلم یاد روزهای جنگ می کند.
یاد کربلا کربلا گفتن ها، یاد سربند حسین بستن ها، یاد شهادت خواستن ها و به عشق حفظ دین و خاک و ناموس و به وصال معشوق رسیدن ها.
مکتب بود، دانشگاه بود و به انسان اندیشه می داد. جنگ را می گویم. خودسازی اما از بارزترین این مدعاست.
مشق اتحاد برای پیروزی، حفظ اتحاد برای پیروزی، استقامت برای رسیدن به هدف و شجاعت برای غلبه بر دشمن همه و همه آموزههایی بود که از پشت صندلی های کلاس جنگ می شد آموخت.
اسطوره هایی که در آن کارزار در بهبوحه جنگ، خوب نقش استادی خود را به جای آوردند و خوب شاگردانی تربیت کردند. اگرچه تاکنون جایشان خالی است، اما یادشان روشن و پر فروغ است. حالا وقتی به بچههای جنگ، آن رزمندگان بی ادعا خوب می نگری، به روششان، به منششان، به زندگیشان، تبلور اعتقاد و اخلاص و فداکاری است.
همان ها که امروزمان را مدیون آنهاییم و شاید کمی این روزها این مسئله را از یاد برده ایم.
مرور آن روزها با همه تب و تابش، با همه اضطراب هایش، دلهره هایش و عشق بازی هایش برای نسلی که تنها شنونده خاطرات جنگ است، اهمیتی دو چندان دارد.
این نسل باید بداند که چه رفتن هایی، ماندنشان را تضمین کرده است.
باید بداند که چه ایستادگی هایی مرز جغرافیایی شان را حتی یک وجب تغییر نداد. این دقیقاً همان چیزی است که در این روزهایی که برای کشور عزیزمان میگذرد باید متذکر شد و یادآوری کرد.
سنگرها حالا با گذشته فرق دارد، از دفاع صحبت می کنیم.
آری اکنون نیز زمان دفاع و ایستادگی اما نه در قامت لباس خاکی و پشت کیسههای خاک اندود.
میدان کنونی، میدان توپ و تیر نیست و برای دفاع نیز نیازی به آن نیست، اما جنس دفاع با همان شهریور ۵۹ یکی است.
حالا دشمنی که سال هاست عزم ویرانی و نابودی ایران را دارد مسیر خود را تغییر داده است.
او فرهنگ و هنجارهایمان را هدف گرفته است. سلاحش حالا تحریم و تهدید و نیرنگ است.
جبهه مبارزه عوض شده است، اما تربیت شدگان مکتب سلیمانی ها، باکری ها، باقری ها و کاوه ها، اکنون خوب و بد را به نیکی تمیز می دهند.
با همان غیرت، با همان غرور ملی، با همان ایستادگی و از خود گذشتگی.
گرامیداشت دفاع مقدس، هر سال یادآور همین مسائل است. یادآور آن است که بدانیم چگونه و با چه وسعت دلی، وطن و ناموس خود را حفظ کردیم، یادآور همه شهیدان گلگون کفن و رزمندگانی که جز برای رضای حق قدم در مسیر عشق نگذاشتند.
به راستی که دفاع ادامه دارد...
پایگاه اطلاع رسانی
حوزه نمایندگی ولی فقیه در هلال احمر
9/29/2021 5:13:44 AM