اما در معرفی شخصیت حضرت علی اکبر علیه السلام باید بسیار سخن گفت، چرا که جامعه جوان امروز نیازمند اسوه و الگوهایی برای حرکت در مسیر تعالی و ترقی است.
نگارنده به همین منظور سعی کرده است در این مقاله به برخی از ویژگیهای رفتاری این شهید والا مقام واقعه کربلاء اشاره نماید.
شخصیت این شهید عظیم الشان واقعه کربلا را نباید تنها در جنگ اوری و برومندی خلاصه کرد. این ویژگیها در دنیا بیبدیل نیست، آنچه که حضرت علیاکبر علیه السلام را به یک الگو و اسوه تبدیل کرده است، سیره رفتاری ایشان است. باید امروز این پرسش را مطرح کرد که این انسان برجسته جریان عاشورا چه پیامی برای نسل جوان دارد؟
شخصیتی قرآنشناس، عارف و عالم که به مفاهیم و اسرار معرفت آشنا است چرا که تربیت شده امام حسین علیه السلام است. خداباوری، خودباوری و ولایتپذیری از ویژگیهای شاخص حضرت علی اکبر علیه السلام است. برای ایشان امام حسین علیه السلام نه تنها ولی که امام و پیشوا است.
رفتار این شهید کربلاء یادآور داستان قرآنی حضرت اسماعیل و ابراهیم است. در قرآن کریم میخوانیم که ابراهیم در عالم رویا دید که فرزندش اسماعیل را باید ذبح کند. وقتی این سخن را به فرزند گفت، اسماعیل میگوید: پدر آنچه به تو امر شده انجام بده، انشالله ما از صابرین خواهیم بود.
مشابهت داستان علی اکبر علیه السلام با اسماعیل کجاست؟ امام حسین علیه السلام به طرف کربلا در حرکت بود بر روی اسب خواب کوتاهی کرد. وقتی سر بلند کرد از خواب فرمود: انا لله و انا الیه راجعون.
علی اکبر علیه السلام که پشت سر پدر نگهبان و محافظ امام بود و فرموده پدر را شنید؛ از امام پرسید: پدر چه مصیبی رخ داده است که این آیه را خواندی. امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمود: من در عالم رویا دیدم که اسب سواری آمد و گفت، مرگ از این کاروان استقبال خواهد کرد.
پاسخ این شهید جوان کربلاء چیست، یک جوان که در منابع تاریخی عنوان شده که هجده سال داشته است. هجده سالگی، جهان زندگی و شادابی است. حالا به این جوان هجده ساله میگویند مرگ به استقبال تو خواهد آمد. چه حالی به او دست میدهد؟ میترسد؟ میلزرد؟ افسرده و غمگین میشود؟ خیر.
علی اکبر علیه السلام شاداب به پدر میگوید: پدر ما حق نیستیم؟ پدر در پاسخ میفرماید: به خدا سوگند که ما برحقیم. جوان شهید کربلاء ادامه میدهد، پس از مرگ باکی نداریم.
این فکر و اندیشه، فکر و اندیشه حق طلبی است. علی اکبر علیه السلام، همانطور که اسماعیل پیامبر گفت، آنگونه پاسخ میدهد.
ببینید مسئله حق و باطل در قرآن کریم بسیار مسئله گستردهای است. در آیات قرآن کریم آورده شده است که کافران از باطل پیروی میکنند و مومنان از حق. حق به چه معناست؟ حق یعنی واقعیتهای عینی، که والاترین حقیقیت ذات خداوند باری تعالی است.
در قرآن کریم آیات فراوانی در رابطه با ایمان، شرایط ایمان، اعمال صالح و زندگی انسانها و در ادامه حقایق مربوط به زندگی انسانها و قوانین حاکم بر جهان آسمان و زمین آورده شده است. حق قوانین الهی است.
امویان و در راس آن یزید میخواستند این حقایق را در جهان به فراموشی بسپارند. مکتب عاشورا مکتب ایستادگی برای حفظ این حقایق و این آرمانها و ارزشها است. علی اکبر علیه السلام حق طلب بود، جریان عاشورا جریان حق طلبی بود و آن سو جریان یزیدیان، جریان باطل.
باطل به چه معناست؟ انگیزههای نیرنگی و افسانههای خرافی و و کارهای بیهوده و بیفایده و هر انحرافی از قوانین حاکم بر عالم هستی، باطل است. خداوند متعال از ما چه خواسته است؟ حرکت در مسیر حقیقت. یعنی در مسیر قوانینی گام برداریم که بتواند زندگی انسانی ما را رشد دهد. از ظلم و ستم و تعدی و تجاوز دوری کند.
لذا مومن دنبال باطل نمیرود. خداوند متعال میفرماید که قرآن، حق است، رسالت پیغمبر حق است، وعده الهی درباره قیامت حق است؟ میزان وسیله سنجش در روز قیامت حق است. والاترین حقیقیت هم همانظور که عنوان شد ذات خداوند باری تعالی است.
اما باطل چیست؟ بتهای سنگی باطل هستند، فرعونیان باطل هستند، هر انحرافی از قوانین حاکم بر عالم هستی، باطل است.
دعوت به حق رسالت انبیاء الهی از آغاز نبوت تا پایان رسالت بوده است. قیام امام حسین علیه السلام هم در راستای همین حق طلبی است.
راه شهیدان هم راه حق طلبی است، خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: شهیدان در راه خدا از موهبت الهی بهرهمند خواهند شد. آن چه چیست؟ هدایت به سمت حقیقت، آرامش و ورود به بهشت. شهدا جاودانه میشوند و این مقام عالی است که علی اکبر علیه السلام به آن دست یافته است. این مقام در پرتو ایمان به خدا ممکن است.
ایمان به مانند نور است، مراتب دارد، گاه جسم نورانی یک کبریت است که نور آن ابعاد کوچکی را در بر میگیرد اما گاه جسم نورانی خورشید است که جهانی را در برمیگیرد.
عل اکبر علیه السلام در واقعه عاشورا تنها رهرو راه پدر نبود، بلکه در راه امام خود که را حقیقت بود گام برداشت. جبهه باطل میخواست اندیشه اسلامی را نابود سازد، قیام امام حسین علیه السلام برای حفظ اندیشه و ارزشهای اسلامی بود. امام حسین علیه السلام میفرماید: خدایا تو میدانی آنچه ما انجام دادهایم (، به دلیل رقابت و سبقتجویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است؛ بلکه برای این بوده که نشانههای دینت را نشان دهیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم.
میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنتها و احکامت عمل شود. احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی، اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامی، تامین امنیت مردم ستمدیده و فراهم کردن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی اینها اهداف قیام عاشورا است.
مرحوم علامه حکیمی بزرگترین فاجعه عالم اسلام را همین برشمرد که یزید بر جایگاه پیامبر نشسته است.
در چنین شرایطی به غیر از مقاومت و فداکاری چه باید کرد. اینها درس آموختههای واقعه عاشورا است. گاندی رهبر هندوستان از همین درسآموختهها وام گرفته است که میگوید: آنچه را که انجام دادیم از پسر پیغمبر (ص) آموختیم. اگر آن روز امام حسین علیه السلام، علیه اسارتها و زنجیر به پا نمیخواستند امروز مردم فلسطین زنجیرهای اسارت صهیونیستها را پاره نمیکردند.
اینها را باید به جوانان گفت؛ باید به جوانان گفت، شما جوانان امروز الگویی دارید که با آن آرزوهای جوانی اینگونه برای حفظ ارزشهای دینی خون خود را اهدا میکند. آری، مکتب عاشورا سرچشمه زندگی است، ما باید پیام این سرچشمه را به نسل جوان امروز منتقل کنیم.
عبدالحسین معزی
نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال احمر